آهنگ خیلی وقته با هم بازی نکردیما ( فرشاد کودک – تفسیر و تحلیل )
تفسیر و تحلیل آهنگ فرشاد با نام کودک ( به همراه دانلود اهنگ )
رسیدم به کودکی به حالت ضعف | خیلی وقته با هم بازی نکردیما دلم گرفت انقدر جایی نرفتیم
در این آهنگ که نورا نیز در آن هنرنمایی کرده، فضاسازی احساسی و شاعرانهای درباره احساسات درونی، خاطرات کودکی و مواجهه با زمان و تنهایی بهتصویر کشیده میشود. متن این اثر بارنگ ادبی و نمادین سرشار است؛ محوریت آن بازگشت به «کودک درونی» است، یک مخاطب گمشده که با دلتنگی و پرسش مواجه است: جمله «خیلی وقته با هم بازی نکردیما» نشاندهنده فاصله ایجادشده بین فرد کنونی و نسخه معصوم گذشتهاش است.
.
↓ لینک دانلود آهنگ به همراه پخش آنلاین پایین صفحه ↓
.
⇐ تفسیر کلی آهنگ «کودک» – فرشاد ft. نورا
آهنگ «کودک» یکی از عمیقترین و نمادینترین آثار فرشاد است که با همراهی صدای لطیف و دردآلود نورا، به یک روایت شاعرانه، روانشناختی و تراژیک از رویارویی با کودک درون تبدیل شده است.
🔥 مضمون اصلی: جدایی از کودک درون
درونمایهی اصلی قطعه، فاصله گرفتن انسان بالغ از معصومیت، شور زندگی، و احساسات لطیف دوران کودکی است. شخصیت اصلی ترانه – که میتوان آن را خودِ شاعر یا راوی دانست – با کودکی گمشده مواجه میشود؛ کودکی که نماد روح آسیبدیده، فراموششده یا سرکوبشدهی اوست.
—
🔥 خشونت، سرکوب و دردهای رشد
در بخش اول و دوم آهنگ، فرشاد از خشونت، بیظرافتی و شرایط سختی میگوید که باعث شده نتواند احساساتش را ابراز کند:
> «ابرازِ نرمِ حس و رو بودنش، واسهم نقطهی ضعفِ رُمان بود»
این خشونت نهتنها از بیرون، بلکه از درون هم بر او تحمیل شده و به مرور زمان منجر به نابودی بخشی از وجودش شده است – همان بخش کودکانهای که عاشق بازی و احساس و رویا بوده.
—
🔥 مواجهه با کودک درون
در میانه آهنگ، کودک به سراغ راوی میآید و با جملاتی ساده، اما بسیار دردناک، او را یاد فراموشی و تنهایی میاندازد:
> «خیلی وقته با هم بازی نکردیما»
«اون دفعه پیش که قایمباشک بازی کردیم، انقدر خوب قایم شدم، پیدام نکردی»
کودک در واقع همزمان یک خاطره، یک وجدان، و یک قربانی است – قربانی بیتوجهی و سرکوب بزرگسالی.
—
🔥 مرگ کودک درون
پایان آهنگ به شدت تراژیک است. راوی سعی میکند کودک را نجات دهد، اما خیلی دیر شده:
> «گر گرفت وجودم از شعلهی گناه…
دویدم به طرفش و بدنش سرد»
و در نهایت، راوی متوجه میشود گردنبندی که کودک به گردن دارد، مال خودش بوده؛ یعنی او مسئول مرگ یا رها شدن این بخش از وجودش است.
—
🔥 نجات؟ نجات؟
در طول آهنگ بارها عبارت «نجات، نجات، نجات» تکرار میشود. این جمله مانند فریاد یک انسان گمشده در تاریکی است – تکراری، بیپاسخ، و پر از ناامیدی.
—
🎭 نتیجهگیری کلی
آهنگ «کودک» استعارهای قدرتمند از فرآیند رشد انسان، تقابل عقل و احساس، و از بین رفتن بخشی از خود در برابر فشارهای زندگی است. کودک نماد آرزو، صداقت، و روحی است که اگر فراموش شود، انسان دچار خلأ، سرگردانی و درد عمیق وجودی میشود.
.
متن ورس دوم | فرشاد کودک
رسیدم به کودکی، به حالتِ ضعف سر بالا کرد نگاه به قامتِ من گفت: «خیلی وقته با هم بازی نکردیما دلم گرفت، انقدر جایی نرفتیم اینجا خشکه، درختهاش تیزن، دیدی؟ گل نمیدن، انگار مریضن چند باری دست زدم، برید انگشتمام، خون اومد شُستم، دستهام تمیزن» پُک زدم به سیگارم، دیدم دود از دهنِ اون میاد بیرون پاک گیج شدم، جایِ کتک بود رویِ تمومِ تنِش «اوه، انگار قراره که باز دیر کنی» اون دفعه پیش که قایمباشک بازی کردیم، انقدر خوب قایم شدم پیدام نکردی چرا تا حالا ندادی من رو نشون کسی؟ آخه حوصلهام سر میره، بدونِ رَفیق وسطِ این برهوت، این بچه کی بود که من رو میشناخت، فراتر از مرزِ دیروز؟ اون من رو رها یا من اون رو ول کرده که شدیم سرگردون و لِه؟ «میآی ببینی که نقاشیت رو خوب کشیدم؟ واسه اون باره که گفتی جایِ دور نمیرم» ببین بچه من سالهاست جاری از دردَم خب منم خیلی وقته بازی نکردم تا اومدم داد بزنم، رنگش پرید، افتاد رو زمین و نفسش رفت گر گرفت وجودم از شعلهی گناه، دویدم به طرفش و بدنش سرد چطو پاک کنم دست آلوده به خون رو، تو این شرِ وجود، با سردرِ شوم؟ بد ریختم پایین وقتی که دیدم گردنبند من گردنش بود.
دیدگاه خود را بگذارید